کو گوش شنوا؟!
وقتی در کودکی دبستان می رفتم این شعر در کتاب درسی ما بود:
به علی گفت مادرش روزی
که بترس و کنار حوض مرو
رفت و افتاد ناگهان در حوض
بچه جان حرف مادرت بشنو!
بله از کودکی شنیده ایم که حرف شنویی از بزرگترها وبا تجربه هاو افراد دلسوز وآگاه، امری مهم وسرنوشت ساز است وبارها هم تجربه کرده ایم و دیده ایم که بعد از مواجهه با یک شکست یا ناکامی و بعد از خسارت دیدن واذیت شدن با تأسف می گویند:” به من گفتندها!! ولی گوش نکردم!”
واقعاً چرا حرف حساب را گوش نکنیم؟چه چیزی مانع حرف شنوی می شود؟
شاید یکی از این ضعفها عامل این مسأله باشد:
1- غرور؛می گوییم، میخواهید به من یاد بدهید مگر من بچه ام؟
2- علاقه شدید به یک کار یا یک شیء باعث میشود برای رسیدن به آن هیچ حرفی را گوش نکنیم.
3- احساس کوچک شدن واز دست دادن موقعیت؛با خود می گوییم اگر حرف آنها را گوش کنم من شخصیت خود را از دست میدهم پس محکم سر حرف خود باشم و کاری را که تصمیم گرفته ام انجام دهم.
4- ترس از دخالت دیگران که اگر گوش کنم، باز هم پشت سرهم به من دستور دهند.
5- اعتبار قائل نبودن برای گوینده تذکر.
اما وقتی دقت کنیم، میتوانیم با رعایت پنج نکته از پنج عامل فوق جلو گیری کنیم:
1- غرور را کنار بگذاریم و بدانیم هر چه داریم امانت الهی است وبین بندگان خدا تفاوتی نیست مگر به کمالات و ارزشها که همین حرف شنوی در مقابل تذکرات درست وبجا خودش یک ارزش است.
2- هر چقدر به کاری یا چیزی علاقه داریم اما بیشتر به سعادت و خیر خود علاقه داشته باشیم.
3- حق پذیری نه تنها انسان را کوچک نمی کند بلکه باعث عزت و ارزشمندی بیشتر میشود.
4- اگر توصیه های درست دیگران رابشنویم واز پذیرش تذکرات غلط، با ادب وبیان خوب، عذر خواهی کنیم هم از خیر و برکت حرف شنوی بهره برده و هم از دخالت بیجا پیشگیری نموده ایم.
5- حرف حساب را از هر کسی باید قبول کردهر چند گوینده فرد معتبری نباشد.
حرف شنویی و پذیرش نصیحت های صحیح و خیر خواهانه،توصیه قرآن کریم است که در آیه 21 انفال میفرماید:” همانند کسانی نباشید که گفتند شنیدیم ولی در حقیقت نمی شنیدند.”
نویسنده : مهدی عدالتیان