ای نو رسیده جنت! شکوهت را به تماشا نشسته ایم.
شب است وچراغ های آسمان خاموش. بر بلندای کوههای مکه ستاره ای در حال ظهور است. از دور دستها صدای هلهله می آید باران نور آنچنان میبارد که اگر چشم دلی باشد و گوش جانی ،غلغله فردوسیان به وضوح شنیده خواهد شد.
ای نو رسیده جنت! شکوهت را به تماشا نشسته ایم.بی هراس از افول ، در حال لمس مهربانترین خوشه های انسانیت . با تو هر جه شک به یقین می رسد و از پس ابرهای سیاه هر که بجوید و اخلاص صرف کند به رنگین کمان لطیف دین تو خواهد رسید.
ای صاحب مکارم الاخلاق! عهده دار دریا دریا شور و شعور ، مالک غزل غزل معرفت! به شکرانه آمدنت، هزار مرتبه زمین را آذین بستیم،هزار کاروان دل ، هزار مثنوی قاصدک …
بانگ محمدی ات بر مناره های عظیم جهان طنین افکنده شده وعطر رأفت و محبت تو دلها را عطشناک ساخته و حقا که بعد از این همه سال هنوز نوید آسمانی ات به زیبایی دل ها را یکی پس از دیگری تسخیر می کند . آن که ایمان آورده در صلوات تو را میگوید و سیراب می شود و آن که هنوز به فتح قلّه ایمان نرسیده تو را می جوید و کرامتت را میستاید.
ای آنکه همیشه می خواهیم : اللهم محیا محمد وآل محمد!
ای آنکه هر مادری را آرزوست،مولودش همنام تو باشد.
ای آنکه هر مسلمی را خواهش است تا ابد همگام تو باشد.
سرافرازم که با جرعه ای صلوات به پابوسی ات آمده ام:
“اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم”
ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرور است
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات